کد خبر: ۶۷۷۷
۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۵

مصاحبه با محمدعلی کلی در مشهد

بیژن قنبری گزارشگر قدیمی ورزش خراسان که اواخر دهه شصت با محمدعلی کلی در مشهد مصاحبه کرد هنوز ریز سوالات را در خاطر دارد.

یکی از مجریان قدیمی و باسابقه تلویزیون است. بیشتر افراد او را با برنامه ورزش خراسان می‌شناسند. فردی که ۱۵ سال هرصبح جمعه، برنامه ورزش خراسان را روی آنتن می‌برد و اکنون ۱۰ سالی است که بازنشسته شده، اما عشق و علاقه‌اش به ورزش همچنان باقی مانده؛ طوری که هنوز هم تمام اخبار روز ورزش را رصد می‌کند و به خوبی از آن‌ها اطلاع دارد.

بیژن قنبری که همکاری خود را با صداوسیما از سال ۱۳۶۰ آغاز کرده، علاوه بر کار اجرا، گزارشگری بسیاری از رشته‌های ورزشی را انجام داده‌است و طی این سال‌ها خاطرات زیادی از ورزش خراسان به همراه دارد؛ خاطراتی که حضور ما باعث شد تا جرقه به مکتوب درآوردن آن‌ها در ذهنش زده‌شود.


ابومسلم، تیم زمین خاکی

بیژن قنبری متولد ۱۳۳۴ در قلهک تهران است وحالا در محله شهید فرامرز عباسی ساکن است. وی به دلیل نظامی‌ بودن پدرش، زندگی در شهر‌های مختلف را تجربه کرده، اما کلاس سوم دبستان او با انتقال پدر به مشهد یکی می‌شود و این‌گونه است که از همان سال تاکنون در مشهد زندگی می‌کند. می‌گوید زمان کودکی او با الآن تفاوت زیادی داشته و از همان دوران مدرسه، بچه‌ها با بازی‌های بومی و محلی آشنا شده و از این طریق به ورزش علاقه‌مند می‌شدند.

زمانی که به مشهد آمد، ۲، ۳ منطقه فوتبال‌خیز در شهر وجود داشته که شامل زمین عدل خمینی، سه‌راه کاشانی و راه‌آهن می‌شده و او همراه خانواده‌اش ساکن محله سه‌راه کاشانی شدند و از آنجا که آن زمان بچه‌های این محله به فوتبال علاقه زیادی داشتند، سنگ و کلوخ‌های زمین خاکی را برداشته و آن را برای خودشان تبدیل به زمین فوتبال کرده‌بودند.

بیژن نیز فوتبال را از همان زمین خاکی و گل کوچیک در محله شروع کرد تا اینکه تحصیلات ابتدایی‌اش تمام و وارد سیکل اول شد (در قدیم بعد از کلاس ششم، تحصیلات در مقاطع سیکل اول و سیکل دوم ادامه می‌یافت). به خاطر بازی خوبی که در زنگ‌های ورزش از خود نشان می‌داد، برای مسابقات جذب شد و این موضوع آغازی برای فوتبال حرفه‌ای او شد.

حسن اعظم، محمد اعظم، حسین‌زاده و ... از بازیکنان نامی خراسان، هم‌محله‌ای‌های او بودند که با یکدیگر در زمین خاکی محله فوتبال بازی می‌کردند و اسم تیم خود را ابومسلم گذاشته‌بودند: «نام ابومسلم از کوچه حسین باشی و محله مطهری و خواجه‌ربیع می‌آید؛ چون بچه‌های محله اسم تیم خود را ابومسلم گذاشته‌بودند و بعد‌ها دست‌پرورده‌های خانواده اعظم و حسین‌زاده بودند که به تیم ابومسلم آمدند.»

بازی در باشگاه و پیگیری جدی فوتبال را حاصل تشویق دبیر‌های ورزش خود مانند آقایان جلیل نصیرزاده، داورپناه، جهان نو، نهاوندی و ... می‌داند: «آن زمان مسابقات به صورت لیگ یا جام برگزار نمی‌شد، بلکه به صورت استانی بود و تیم‌های مشهد یا شهرستانی نداشتیم. فقط تیم  استان بود که به آن کلونی می‌گفتند. به عنوان مثال تیم کلونی خراسان که نهاوندی، دبیر ورزش من، مربی این تیم بود و با استعدادیابی بچه‌ها را جذب می‌کرد.»

در زمان تحصیل سیکل اول، وارد تیم نوجوانان تاج شد و در مسابقات آموزشگاهی بازی کرد: «مسابقات باشگاهی بسیار سنگین بود و بچه‌ها بازی‌های سختی انجام می‌دادند؛ مانند بازی‌های باشگاهی الآن که به شدت رقابتی است و به صورت رفت و برگشت انجام می‌شود.»

 

بازی در جام تخت جمشید

در دبیرستان، دیگر برای خودش بازیکن حرفه‌ای شده‌بود و به همین دلیل در باشگاه سپاه گلکار که متعلق به مرحوم گلکار، پیش‌کسوت کشتی بود، جذب شد. این باشگاه در چند رشته ورزشی مانند ورزش‌های باستانی، پینگ پنگ و فوتبال فعال بود که مرحوم گلکار به دلیل علاقه زیادش به ورزش، تمام هزینه‌های باشگاه را متقبل می‌شد.

مدت کوتاهی در تیم شهربانی بازی کرد و سپس به تیم ۲۵ شهریور رفت: «تیم ۲۵ شهریور را مرحوم شجاعی، بزرگ آتش‌نشانی راه انداخت که سال‌ها بعد نام آن به پیام خراسان تغییر یافت. به خاطر دارم تازه لیگ و بازی‌های کشوری راه افتاده‌بود و جام فوتبال با نام تخت جمشید برگزار می‌شد که تیم ابومسلم در دسته یک و تیم ۲۵ شهریور در دسته ۲ آن بازی می‌کردند»‌

می‌گوید: «با وجودی که قبل از انقلاب بود و قماربازی بسیار راحت و آزاد بود و برخی جوانان را به سمت خود جذب می‌کرد، تمام فکر و ذهن من بازی فوتبال بود؛ علاقه‌ای که بعد‌ها به شکل دیگری دنبال کردم.»

 

پخش نخستین بازی فوتبال از تلویزیون

سال ۵۶ جامی با عنوان رادیو و تلویزیون برگزار شد که تیم ۲۵ شهریور به مرحله فینال رسید و در ضربات پنالتی نتیجه را به تیم نادر واگذار کرد. اما اتفاق جالب این بازی، تصویربرداری و ضبط آن توسط رادیو و تلویزیون بود: «برای نخستین‌بار بود که بازی فوتبال ضبط شد و از تلویزیون به نمایش درآمد.

در حقیقت جام برای استان خراسان بود، اما چون عنوان رادیو و تلویزیون داشت، از پایتخت برای ضبط آن آمدند و من که در تیم ۲۵ شهریور بازی می‌کردم، با وجود باخت، این تصویربرداری برایم به خاطره‌ای به یادماندنی تبدیل شد.»

 

لذت گفت‌وگو با محمدعلی کلی

 

هیاهوی انقلاب

زمان آن فرا رسیده‌بود تا به سربازی برود. حتی چندسالی نیز به خاطر پیگیری فوتبال دیر شده‌بود، تا اینکه شهریور سال ۵۷ خودش را معرفی کرد و برای خدمت به همدان اعزام شد.

۲ ماه گذشت که محسن کاشانی، هم‌محله‌ای قدیمی او که گاهی در محله او را می‌دیده، طی اقدامی انقلابی، استاندار وقت همدان را ترور کرد و خودش هم توسط گارد به شهادت رسید: «غوغایی در پادگان به راه افتاده‌بود و از طرفی بچه‌های انقلابی مورد غضب قرار می‌گرفتند تا اینکه فرمان امام مبنی بر فرار از پادگان‌ها رسید.

اینجا بود که من و ۱۴ سرباز مشهدی دیگر تصمیم به فرار گرفتیم. چندنفر از بازاری‌های همدان در خانه خود به ما پناه دادند و ما را با ماشین‌های شخصی‌شان تا تهران همراهی کردند. چون موی تراشیده و چهره یک سرباز کاملا مشخص بود، با اتوبوس‌هایی که راهی مشهد بودند و مورد اعتماد این افراد بودند، ما را به شهر خودمان فرستادند.»

۳ ماه منتهی به پیروزی انقلاب را در دفتر آیت‌ا... مرعشی برای کمک و دادن آذوقه به مردم و کار فرهنگی مشغول شد تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب با فرمان امام به بازگشت سربازان، دوباره خود را به پادگان دودانگه همدان معرفی کرد که در تقسیم او را به پادگان لشگر ۷۷ خراسان فرستادند.

 

اپراتور تلکس

بعد از پایان خدمت سربازی و دور افتادن چندساله از فوتبال، دیگر نه آمادگی بدنی داشت که به این ورزش برگردد و نه دیگر شور و شوق دوره نوجوانی در او موج می‌زد؛ بنابراین به دنبال شغل راهی بازار شد تا اینکه توانست به عنوان حسابدار یک کلینیک درمانی مشغول به کار شود.

مدت زیادی نگذشت که یکی از دوستانش به او خبر داد که استانداری به افراد دیپلمه بیکار وام اشتغال می‌دهد. این‌گونه شد که با ۲ نفر از دوستانش که آن‌ها نیز ورزشکار بودند، وام گرفته و توزیع ماهی راه‌اندازی کردند، اما همین که کارش خواست رونق بگیرد، جنگ تحمیلی آغاز شد

«کسب و کارمان رونق چندانی نگرفت؛ چون هیچ‌کدام از ما بازاری نبودیم و اصول این کار را نمی‌دانستیم. تازه داشتیم چند و، چون کار را یاد می‌گفتیم که با آغاز جنگ ورق به طور کامل برگشت. دیگر از جیب می‌خوردیم که آگهی‌های استخدامی ادارات را دیدیم و من جذب آگهی رادیو و تلویزیون شدم. به خاطر دارم در آگهی قید شده‌بود که اپراتوری برای تلکس می‌خواهند.»

قنبری کار خود را در تلویزیون به عنوان کادر فنی و اپراتور تلکس آغاز کرد. یکی، دو ماهی که می‌گذرد، چند نفری که در مجموعه او را به عنوان فوتبالیست می‌شناختند، به او پیشنهاد کار در بخش ورزشی را دادند: «استاد فروردین که گزارشگر تلویزیون بود و از قدیم من را به عنوان فوتبالیست می‌شناخت، پیشنهادی مبنی بر گزارشگری ورزشی را به من داد و گفت که به دلیل علاقه و آشنایی که با ورزش داری، این کار را انجام بده، اما من جواب دادم که تاکنون چنین کاری نکرده‌ام و فکر نمی‌کنم از عهده آن بربیایم. البته از طرف دیگر علاقه داشتم کار ورزش را دنبال کنم.»

 

اولین گزارش تلویزیونی

نخستین گزارش او در سال ۶۰ مربوط به ورزش همگانی بود که حدود ۳ هزار نفر شرکت کرده‌بودند. قنبری همراه با تیم فیلم‌برداری روز فراخوان ورزش در محل پارک حاضر شد.

او هنوز هم تصاویر آن روز را در ذهنش دارد: «هنوز سیستم ویدئو وجود نداشت و بعد از فیلم‌برداری این فیلم بود که ظاهر می‌شد، بعد از اینکه تصویربرداری تمام می‌شد، فیلم در اداره ظاهر و با دستگاه‌های ریلی با صدا مونتاژ می‌شد. اگر به خاطر داشته‌باشید، فیلم‌های آن زمان هیچ‌کدام صدا در زمان تصویربرداری ندارند و بعد‌ها صداگذاری یا حتی دوبله شده‌اند. من که برای اولین‌بار بود جلوی دوربین می‌رفتم، احساس ترس می‌کردم، اما همین که شروع به گرفتن گزارش مردمی کردم و از آن‌ها درباره انگیزه آمدنشان و ... پرسیدم، ترسم فروریخت.»

ساعت ۵ بعدازظهر، زمانی که قرار بود گزارش او از تلویزیون پخش شود، بی‌تابانه منتظر بود تا گوینده اخبار خراسان در صفحه ظاهر شود: «آن زمان گوینده اخبار ورزشی وجود نداشت و گوینده خبر ابتدا اخباری از استان گفت و سپس جمله خود را این‌گونه بیان کرد که امروز در یک حرکت جالب و شاد، جمعی از علاقه‌مندان به ورزش در پارک ملت و ...» صورتش از لبخند پر می‌شود و حس خوشحالی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد.

سپس ادامه می‌دهد: «بعد از این جملات، تصویر و صدای من از گزارش مردمی که گرفته‌بودم، پخش شد. هنوز هم آن چهره و میکروفونی که به دست گرفته بودم در خاطرم هست.»

 

لذت گفت‌وگو با محمدعلی کلی

 

ورزش خراسان

بعد از آن گزارش، قنبری جرئت پیدا کرد و علاوه بر اینکه در بخش تلکس کار می‌کرد، گزارش‌های ورزشی را نیز تهیه می‌کرد. ۲ سالی به این شکل گذشت تا اینکه مدیر تولید آن زمان از او دعوت کرد تا در بخش تولید به عنوان گزارشگر ورزشی مشغول به کار شود

«قرار شده‌ بود تا برنامه کودک و ورزش به حوزه خراسان اضافه شود و پخش آن در صبح‌های جمعه باشد و با دعوت از من، پیشنهاد گزارشگری و گویندگی ورزش خراسان مطرح شد و گفتند که زمان برنامه یک ساعت خواهدبود. با توجه به اینکه علاقه زیادی به این کار داشتم، گزارشگری را قبول کردم، اما تصور می‌کردم که ممکن است از عهده گویندگی برنیایم؛ بنابراین در همین زمینه همکاری خود را شروع کردم.»

قنبری در طول هفته به باشگاه‌های  مختلف مانند والیبال، هندبال و یا اگر بازی فوتبال بود، همراه با تیم فیلم‌برداری به استادیوم می‌رفت و بعد از تصویربرداری بازی و گزارشگری آن و همچنین مصاحبه با بازیکنان جهت ادامه کار به اداره بازمی‌گشت: «برای اینکه بتوانم به خوبی گزارشگری کنم، باید اصطلاحات هر رشته ورزشی را می‌دانستم.

بنابراین تعدادی کتاب خریدم و مشغول خواندن آن‌ها شدم. بعد از تهران که ۲ سالی بود برنامه ورزش و مردم را پخش می‌کرد، اولین استانی بودیم که «ورزش صبح جمعه» را راه انداختیم و خوشبختانه استقبال بسیار خوبی از برنامه شد.»

برنامه ورزش خراسان، ۲ سال بدون مجری و با گزارش‌های قنبری از تلویزیون پخش می‌شد؛ به این صورت که ۴ بخش مختلف برنامه ابتدا توسط مجری اعلام می‌شد که برنامه ورزش خراسان امروز گزارش‌هایی در خصوص هندبال، والیبال، شنا و مصاحبه با آقای بازیکن دارد و سپس آنونس ورزش خراسان همراه با موسیقی ورزشی به نمایش درمی‌آمد و هر یک از گزارش‌ها که همه تهیه قنبری بود، پخش می‌شد.

 

گزارشگری با عشق و علاقه

سیستم فیلم‌برداری که از سیاه‌وسفید به رنگی تغییر یافت، گفته‌شد که باید برنامه به صورت زنده پخش شود و این‌گونه بود که قنبری به عنوان مجری در برنامه ورزش خراسان حاضر شد: «عشق و علاقه من به ورزش به حدی زیاد بود که در این ۴ سال اصلا به درآمد یا زمان فکر نمی‌کردم و با جان و دل برای گرفتن گزارش حاضر می‌شدم. بعد از اینکه مجریگری برنامه را هم به عهده گرفتم، باز هم از کار‌های دیگرم مثل سوژه‌یابی و .. کم نشد و حاصل آن ۱۵ سال کار در برنامه ورزش خراسان بود.»

او یکی از بهترین گزارش‌های زنده خود را مربوط به جشنی می‌داند که با حضور بزرگان ورزش خراسان مانند پهلوان وفادار، باغبان‌باشی، دکتر غره، خلیل زورکاری، مرحوم ویژه، یزدزاد، ارمغان و .. در آرامگاه فردوسی برگزار شد و قنبری به همراه مرحوم شفیع این برنامه را گزارش می‌کردند که از شبکه سراسری پخش می‌شد.

دوره بین‌المللی گزارشگری در اوایل دهه ۷۰ در تهران برگزار شد که از بین ۲۰ نفری که برای حضور در این دوره دعوت شدند، فقط قنبری و یک نفر دیگر از مازندران شهرستانی بودند. او می‌گوید استادی در این دوره ۱۵ روزه آموزش‌های حرفه‌ای گزارشگری ورزشی را تدریس کرد که در نوع خودش بسیار جذاب بود.

 

مصاحبه با محمدعلی کلی

قنبری که از سال ۸۷ بازنشسته شده‌است، خاطره‌انگیزترین گزارش خود را مربوط به مصاحبه‌ای می‌داند که با محمدعلی کلی، بوکسور معروف جهان در هتل داشته‌است:

«اواخر دهه ۶۰ بود که محمدعلی کلی برای مسابقات بوکس به عنوان مدعو در پاکستان دعوت شده‌بود و بعد از مسابقات به دعوت ناطق، رئیس فدراسیون بوکس وقت که در پاکستان حضور داشت، برای زیارت حضرت رضا (ع) به مشهد آمد که در هتل با او مصاحبه کردم.» هنوز ریز سؤالات و حتی جواب کلی را به یاد دارد: «به خاطر دارم از او در مورد اینکه چرا بوکس را اینقدر زود رها کرده پرسیدم و ...»

بعد از اینکه شبکه استانی خراسان راه‌اندازی شد، قنبری به واحد خبر بازگشت و اجرای ورزش خراسان را به افراد دیگری واگذاشت: «قرار بود روزی ۵ دقیقه بعد از بخش خبری، اخبار ورزشی روز را تهیه و گزارش کنم. چون کار سنگینی بود، دیگر نتوانستم ورزش خراسان را اجرا کنم، اما از چندماه قبل از این ماجرا، ما به دنبال افرادی می‌گشتیم که به صورت تخصصی گزارشگری هر رشته ورزشی را به عهده گیرند.»


گزارشگری نامی‌های ورزش خراسان

او ادامه می‌دهد: «این‌گونه بود که شجیع را برای ورزش فوتبال، عامل برای کشتی، رضا جاودانی برای بخش گزارش،  کفشدار حسینی پینگ پنگ، بیژن خراسانی ورزش‌های رزمی و محمد امیری را برای کاراته وارد گزارشگری کردیم که همه آن‌ها از چهره‌های نامی کشور هستند.»

قنبری که ورزشکاران مورد علاقه خود را پهلوان وفادار، شورورزی، سخدری، شقایق، باغبان‌باشی، صابری و یزدزاد می‌داند، می‌گوید: «زمانی ورزش خراسان سرآمد و قطبی برای خود بود و در هر رشته چند بازیکن ملی داشت؛ طوری که هر کدام از ورزشکاران خراسانی برندی برای کشور در جهان محسوب می‌شدند و باعث افتخار ما در کشور بودند.»

۱۰ سالی از بازنشستگی قنبری می‌گذرد، اما کماکان گزارش‌های ورزشی مختلف را رصد می‌کند و آخرین اخبار روز را از ورزش خراسان تا کشور دارد: «بعد از بازنشستگی نیز بسیار دوست داشتم تا کارم را ادامه دهم، اما احساس می‌کردم باید میدان را برای جوان‌تر‌ها و علاقه‌مندان به این کار باز بگذارم تا آن‌ها نیز بتوانند استعدادشان را نشان دهند.»



* این گزارش شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۷ در شماره ۳۲۴ شهرارا محله منطقه ۲ چاپ شده است.

ارسال نظر